جاي خالي زن عمو و پسراي عمو علي
سلام عزيز دلم
پسرم خونه عمو علي آپارتمان كناريمونٍ . زن عمو و حسين و مهدي هميشه ميان پيشت و باهات بازي مي كنن و خيلي دوست دارن. از روز چهار شنبه تا ديروز رفته بودن خونه ي عمه جونت مهموني. خيلي جاشون خالي بود. اونا هم خيلي دلشون واست تنگ شده بود. ديشب كه برگشتن دوست داشتن بيان ديدنت ولي زن عمو بشون گفته كه خوابي و مزاحم خوابت نشن و امروز صبح تا بيدار شدن اومدن ديدنت و كلي باهات بازي كردن و خنديدن تو هم مي خنديدي
بعضي وقتا زن عمو تو رو مي بره خونشون تا من كارامو بكنم.
محمد جوادم زن عمو از وقتي به دنيا اومدي و كوچولو بودي خيلي كمكم كرد خيلي ازش ممنونم البته وقتي باردار بودم هم خيلي كمك حالم بود خيلي ازش ممنونم و نمي دونم چه جوري ازش تشكر كنم اميدوارم بتونيم زحمات و لطف زن عموت رو جبران كنيم . خيلي ممنون زن عمو.
عمه جونت هم يه ني ني داره كه 14 هفته تو شكم عمه جونٍ. چهارشنبه رفته بود دكتر و ازش سونو گرفته خدا رو شكر دكتر بهش گفته ني نيش سالم و سلامتٍ اميدوارم يه بچه سالم و سرحال مثل پسرم به دنيا بياره .ما خيلي منتظره به دنيا اومدنش هستيم .محمدجوادم وقتي ني ني عمه جون به دنيا ميات تو 9 ماهه هستي عزيز دلم.