پسر باهوش من
سلام پسر گلم پسر باهوشم
عزيز دلم محمد جواد نازم از خوشحالي تو پوست خودم نمي گنجم وقتي مي بينم تلاش مي كني تا چيزهاي جديد ياد بگيري. وقتي يه چيزي رو برات تكرار مي كنم مثل ماما بابا انقدر تمركز مي كني و با دقت به لبام نگاه مي كني تا ياد بگيري. دو سه روزه تلاش مي كني بگي ماما و موفق شدي بگي ام ام. قربون ام گفتنت بشم. نمي دوني چقدر خوشحال شدم. فكر كنم اگه بگي ماما از خوشحالي غش كنم(چه بوووود!!!) عزيز دلم خيلي دوست دارم پسرم.
دو سه روزه وقتي مي ري روي شكمت تلاش مي كني خودت رو بلند كني و چهار دست و پا بري خودت رو به جلو و عقب تكون مي دي و تلاش مي كني كه رو دست و پات بايستي .
ديگه اينكه چند وقته وقتي تنهايي خيلي به دستات نگاه مي كني و حركاتي رو با دستات انجام مي دي. حالا ياد گرفتي با دستت باي باي و حركت بيا رو انجام بدي البته فعلا دوتا حركت رو همزمان انجام مي دي.
محمد جوادم ده روزه غذاي كمكي مي خوري . ماشالا انقد خوش اشتها هستي. ماماني و بابايي چقدر ذوق مي كنن برات غذا درست كنن و بهت غذا بدن. فعلا داري حريره بادوم و فرني مي خوري.
حالا چندتا عكس خوشكل از غذا خوردنت رو توي ادامه مطلب مي ذارم:
به قول مامان آريا اين عكسا هم براي دل ماماني
قربون پسر خوش خندم بشم الهي