روايت جانسوز از امام رضا عليهالسلام براي محرم
درباره امام حسین(علیه السلام)
اولین کلمهای که به زبان امام حسین جاری شد
از امام باقر علیه السلام روایت میکنند که در دوره کودکی امام حسین علیه السلام کمی دیر زبان به سخن گفتن گشود و این امر این نگرانی را به وجود آورده بود که مبادا او از نعمت حرف زدن محروم باشد؛ تا اینکه روزی به همراه پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم به مسجد آمد و در نماز جماعت آن حضرت شرکت کرد. وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم شروع به نماز کردند و تکبیر نماز را گفتند، حضرت حسین علیه السلام نیز تکبیر گفتند. این اوّلین سخنی بود که از زمان تولد از زبان آنحضرت شنیده شد. بدین ترتیب اوّلین کلمهای که امام حسین علیه السلام بر زبان راندند لفظ مبارک «الله اکبر» بود. وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم صدای تکبیر امام حسین علیهالسلام را شنیدند دوباره تکبیر گفتند و باز امام حسین علیه السلام آن را تکرار کردند و به این ترتیب بهدنبال رسولخدا صلی الله علیه وآله وسلم امام حسین علیه السلام هفت مرتبه تکبیر گفتند.از پیامبر چه شنیدی
روزی به امام حسین علیه السلام گفته شد که از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم چه شنیدی؟ آنحضرت در ضمن سخنانی طولانی فرمودند: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که میفرمود: «خداوند تبارک و تعالی کارهای مهم و بزرگ را دوست دارد و کارهای پست و حقیر را نمیپسندد».ادب حسنین علیهالسلام
امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام مصداق کامل ادب بودند. نقل میکنند که وقتی امام حسن علیه السلام در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم میخواستند پدر بزرگوارشان را صدا بزنند با تعبیر «یا اباالحسین» صدا میکردند و امام حسین علیهالسلام آنحضرت را «اباالحسن» میخواندند و هر دو رسولخدا صلی الله علیه وآله وسلم را پدر صدا میکردند. اما چون رسولخدا صلی الله علیه وآله وسلم رحلت کردند آن دو بزرگوار علی علیه السلام را پدر خواندند.آموزش وضو
در دوران کودکی روزی امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام دیدند که پیرمردی وضو میگیرد، اما وضوی او اشکال دارد. برای آنکه او را متوجه اشتباه خود کنند و در عین حال به گونهای این کار را انجام دهند که پیرمرد ناراحت نشود، هر دو جلو آمدند و به پیرمرد گفتند: «تو بین ما قضاوت کن که کدامیک از ما دو نفر وضویمان کامل است». آن گاه هر دو شروع به وضو گرفتن کردند. وقتی وضوی آن دو تمام شد، پیرمرد متوجه اشتباه خود شد و رو به آن دو کرد و گفت: «وضوی هر دوی شما کامل است و وضوی من درست نبود. اکنون شیوه صحیح وضو گرفتن را از شما بزرگواران آموختم».خبر شهادت امام حسین علیهالسلام در روز تولّد
اسماء بنت عمیس میگوید: وقتی پس از تولد امام حسین علیهالسلام او را به نزد رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم بردم آنحضرت او را در آغوش گرفت و شروع به گریستن کرد. عرض کردم: یا رسول الله، چرا گریه میکنید؟ آنحضرت فرمودند: «روزی این فرزندم را گروهی از افراد ستمگر امت من خواهند کشت. خداوند شفاعتم را شامل حال آنها نکند». آنگاه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم اضافه کردند: «ای اسماء، مبادا این خبر را به دخترم فاطمه بگویی. او در وضعی است که این خبر برای او بسیار دردناک و غمانگیز خواهد بود».نقش نگین امام حسین علیهالسلام
از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که نقش نگین انگشتر امام حسین علیهالسلام عبارت «الحمداللّه» بوده است. از امام رضا علیهالسلام نقل شده است که نقش نگین انگشتر امام حسین علیهالسلام «اِنّ اللّهَ بالِغُ اَمْرِهِ» بوده است. این دو نقل تعارضی با هم ندارند؛ زیرا ممکن است آنحضرت چند انگشتری داشتهاند و هر یک از روایات مذکور به یکی از آنها اشاره دارند.تأثیر شهادت امام حسین علیهالسلام در قلبها
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در توصیف تأثیر شهادت امام حسین علیهالسلام در دلهای مؤمنان میفرماید: «شهادت حسین علیهالسلام در دل انسانهای با ایمان چنان حرارت و تأثیر عمیقی به جای میگذارد که هرگز رو به سردی نمیگراید».امام حسین علیهالسلام جگر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم از امام حسین علیهالسلام با تعابیر مختلفی چون «یکی از جوانان بهشت»، «گل پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم » و «محبوب من» و «فرزندم» و... یاد کردهاند و نهایت محبت خویش را به آنحضرت از این طریق بیان کردهاند: «یا بُنیَّ انّک لَکَبِدی طُوبی لِمَن اَحَبَّک و اَحَبّ ذُرّیتَک؛ ای پسرم، تو جگر منی. خوشا به حال آن که تو را و ذریّه تو را دوست بدارد».حسنین علیهالسلام امامند
رسولخدا صلی الله علیه وآله وسلم بارها میفرمودند: «حسن علیهالسلام و حسین علیهالسلام امامند، چه برای برطرف کردن ستم قیام کنند و چه به سبب فراهم نبودن اوضاع قیام نکنند. پیروی از آندو واجب، و مخالفت و ستیز با آنها دشمنی با من، و دوستی با آنها دوستی با من است».آخرین سخنان امام حسین علیهالسلام
بنابر نقلی کلماتی که امام حسین علیهالسلام پس از بر زمین افتادن در قتلگاه کربلا به زبان جاری ساختند، عبارت بوده است از: «الهی رِضا بِقَضائِک، صَبرا عَلی بَلائِک، تَصْدیقا لِاَمْرِک، لامَعْبوُدَ سِواکَ؛ خدایا به حکم تو راضیام؛ بر بلای تو صابرم؛ دستورهایت را تصدیق میکنم؛ و جز تو معبودی نیست».نترسیدن از تهدید
عَقْبَة بن سَمْعان میگوید: «از مدینه تا مکه و از مکه تا عراق و تا لحظه شهادت حسین علیه السلام حضور داشتم. خطبه ها، گفتگوها و سخنان و احتجاجات او را شنیدم. او هرگز حاضر به بیعت و تسلیم نشد و هرگز سخنی از او مبنی بر اینکه بگذارید بروم، از او شنیده نشد، مگر برای اتمام حجّت». آنحضرت شجاعت و بلندنظری داشت، روح او کریم و بزرگوار بود، دارای شهامت و حمیّت بود و لحظهای تسلیم ستم نشد. آن همه توطئه، آن همه محاصره، ترور مؤمنان و صحابه پیامبر و داستان مسمومیّت برادرش امام مجتبی علیهالسلام هرگز او را مرعوب نکرد و مانع ادامه راه او نشد و حتی لحظهای هرچند کوتاه، تسلیم تهدیدها و تطمیعهای دشمن نشد.مرقد امام حسین علیهالسلام در گذر تاریخ
تعدی ناپاکان به قبر امام حسین علیهالسلام
حسین علیهالسلام ، آرام جانها
با تخریب مرقد مطهر امام حسین علیهالسلام در زمان هارون الرشید، علاقه مردم از زیارت آن امام هرگز بریده نشد. بیتوجهی خلفای پس از هارون الرشید نیز این امر را تشدید کرد؛ تا اینکه در زمان متوکل، به او خبر دادند که مردم به زیارت قبر حسین بن علی علیهالسلام میآیند و اجتماع میکنند. متوکل لشگری فرستاد و آنجا را خراب کردند، ولی مردم در موسم زیارت، باز هم جمع میشدند و حتی از کشته شدن باکی نداشتند. آنان میگفتند: «اگر همه ما کشته شویم باز هم بازماندگان و نسلهای پس از ما به زیارت خواهند آمد».نشانه قبر حضرت
در کنار قبر نورانی امام حسین علیهالسلام ، درخت سِدری بود که علامت و نشانه قبر بود و مردم به وسیله آن قبر را میشناختند. ناپاکان دولت عباسی هنگام تخریب مرقد امام حسین علیهالسلام آن درخت را نیز از ریشه درآورند. وقتی این خبر به گوش جریر یکی از صحابه پیامبر رسید، تکبیر گفت و شگفتزده شد؛ زیرا در حدیث معروفی از روسل خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم شنیده بود که آن حضرت سه مرتبه فرموده بودند: «خدا، قطع کننده درخت سِدر را لعنت کند». جریر پس از شنیدن آن خبر گفت: «الان معنای حدیث را فهمیدم».جنایت عباسیان
متوکل، خلیفه عباسیان، پس از تخریب مرقد مطهر امام حسین علیهالسلام ، دستور داد بر سر راهها افراد مسلحی را بگمارند تا هر کس به زیارت امام حسین علیهالسلام برود او را بکشند یا آنقدر شکنجه دهند تا بمیرد. آنان آنقدر جنایت کردند که شاعر عرب زبان درباره آنان گفت: «به خدا سوگند! اگر بنیامیه فرزند دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را مظلومانه کشتند، پس پسرعموهای ایشان (یعنی بنیعباس) همانند آنان جنایت کردند. آنان قبر او را ویران ساختند. بنیعباس افسوس خوردند که نتوانستند در قتل حسین بن علی علیهالسلام شرکت کنند. از این رو، به قبر پاکش یورش آوردند و او را در آرامگاهش دنبال کردند».عطر تربت حسینی
متوکل، خلیفه عباسیان، پس از تخریب مرقد امام حسین علیهالسلام به هیچ کس اجازه زیارت آن حضرت را نمیداد و با زائران به شدت برخورد میکرد. یکی از عاشقان حسینی که در آن زمانه میزیست، چنین میگوید: مدتی طولانی بود که به زیارت نرفته بودم. تصمیم گرفتم خود را به خطر اندازم و به زیارت روم. مرد عطر فروشی نیز با من همراه شد. روزها پنهان بودیم و شبها راه میرفتیم. نیمه شبی از میان دو پاسگاه که در خواب بودند عبور کردیم و خود را به سر قبر امام حسین علیهالسلام رساندیم. هنگامی که خود را به روی آن انداختیم، بوی خوشی از آن به مشام ما رسید که هرگز مانند آن را در عطرها ندیده بودیم. من به آن عطر فروش که همراهم بود، گفتم: «این بوی چیست؟» او گفت: «به خدا من عطری مانند آن نبوییدهام».کرامت قبر حسین علیهالسلام
کرامات امام حسین علیهالسلام تنها به زمان حیات آن حضرت محدود نمیشود، بلکه پس از شهادت ایشان نیز، افزون بر شفای بیماران و برآورده شدن حاجات، کراماتی از قبر مطهر و نورانی آن حضرت آشکار شده است. یکی از کسانی که از سوی متوکل، مأمور ویرانسازی مرقد امام حسین علیهالسلام بود، میگوید: «هنگامی که متوکل مرا برای ویران کردن قبر حسین علیهالسلام فرستاد، به آن ناحیه رفتم، و دستور دادم گاوها را بر قبرها براندند، ولی وقتی به قبر حسین رسیدند، بر آن عبور نکردند. من با عصا به آنها زدم تا اینکه عصا در دستم شکست، ولی به خدا از قبرش نگذشتند و بر آن گام ننهادند».برخی از آثار نهضت عاشور
گرچه در ماجرای نهضت عاشورا امام حسین علیهالسلام و یاران باوفایش به ظاهر شکست خوردند، اما از توجه به دستآوردهای این واقعه به خوبی معلوم میشود که پیروز واقعی امام حسین علیهالسلام است. آنحضرت با انتخاب شهادت و جنگ با دشمن موجب شد که:1. اسلام از نابودی حتمی که در پی سلطه یزید پیش میآمد نجات یافت؛
2. نفوذ دینی و سیاسی بنیامیّه بر افکار عمومی قطع شد؛
3. روح مبارزه با ستم در رگهای آحاد جامعه اسلامی از نو به جریان افتاد؛
4. روحیه شهادتطلبی و صبر و مقاومت را در مردم تقویت کرد؛
5. بیداری مردم و تقویت مسئولیت اجتماعی را در آنها موجب شد؛
6. الگویی عینی برای نهضتهای آزادیبخش به وجود آورد؛
7. اسباب نابودی حکومت ستمگر یزید را فراهم کرد؛
8. زمینه شناخت بیشتر امامت را فراهم ساخت.
رمز جاودانگی عاشور
ویژگیهای خاصی که نهضت امام حسین علیهالسلام داشت موجب شد که این حرکت بزرگ همیشه ماندگار باشد. در پاسخ به این پرسش که «چه عواملی موجب جاودانگی این نهضت شد؟» پاسخهای مختلفی بیان شده که از جمله می توان به این موارد اشاره کرد:1. خدایی بودن نهضت؛ یعنی امام حسین علیهالسلام و اصحابش در این قیام و مبارزه بزرگ انگیزه الهی داشتند و هدفشان حمایت از دین و احیای احکام آن بود؛
2. رهبری بینظیر امام حسین علیهالسلام ؛
3. تلاشهای اهلبیت علیهالسلام پس از حادثه کربلا؛
4. اهتمام شیعیان به پاسداری از دستآوردهای انقلاب عاشورا و پافشاری بر زنده نگهداشتن خاطره عاشورا در طول تاریخ؛
5. کیفیّت خود حادثه عاشورا و وجود مردان شجاع و فداکار و بااخلاص و مؤمن از یک سو و دژخیمهای حیوانصفت که اثری از خوی انسانی و اخلاق شایسته در آنها دیده نمیشود و از ارتکاب هرگونه جنایت و رذالت خودداری نکردند، از سوی دیگر.
اهداف قیام امام حسین علیهالسلام
در مجموعه سخنان امام حسین علیهالسلام و اصحاب فداکارش و همینطور روایات اهلبیت علیهالسلام به برخی از اهداف قیام جاودانه عاشورا اشاره شده است. برخی از اموری که هدف قیام امام حسین علیهالسلام ذکر شدهاند، عبارتند از:1. زنده کردن اسلام و پاسداری از دست آوردهای آن؛
2. آگاه کردن مردم از ماهیّت واقعی زمامدارانی چون یزید؛
3. احیای سنت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و سیره علی علیهالسلام ؛
4. اصلاح وضع جامعه اسلامی و از بین بردن فسادهای ناشی از حاکمیت ستمگران؛
5. آزادسازی مسلمانان از سلطه زر و زور و تزویر؛
6. حاکمیّت بخشیدن به مجموعه تعالیم اسلامی و فراهم کردن زمینه رشد و تربیت انسانهای صالح؛
7. از بین بردن بدعتها و کجرویها؛
8. تقویت اراده امت اسلامی و ترویج روحیه سلحشوری و جوانمردی در بین آحاد جامعه اسلامی.
عزاداری برای امام حسین علیهالسلام
برپایی مراسم عزاداری برای امام حسین علیهالسلام علاوه بر زنده نگهداشتن خاطره شهید کربلا و تقویت روحیه مسئولیتپذیری و نشان دادن احساسات پاک انسانهای با ایمان نسبت به اهلبیت علیهالسلام و ارزشهای متعالی، نوعی اعتراض به ستمگران و حمایت از مستضعفان و مظلومان است. این امر حسّ عدالتخواهی و انتقامجویی از ستمگران و ظالمان را تقویت میکند و باعث وحدت و یکدلی نیروهای مؤمن و متعهد میشود. همچنین عزاداری برای امام حسین علیهالسلام سبب میشود که شور و عاطفه از شعور و شناخت برخوردار شود و مکتب عاشورا به مانند فکری سازنده و حادثهای الهامبخش هموار تأثیر خود را حفظ کند و در نهایت عزاداری، احیای خط خون و شهادت و رساندن صدای مظلومیت اهلبیت علیهالسلام به گوش تاریخ است.برخی از شعارهای عاشور
در روز عاشورا و قبل و بعد از آن جملات بسیار ارزشمندی از امام حسین علیهالسلام و یاران شجاع و فداکارش بیان شده است که هریک اهداف و پیامهای آموزنده و هشدارهای حیاتبخشی را گوشزد میکنند که توجه به آنها در طول حیات بشر آموزنده است. برخی از آن سخنان نورانی را با هم مرور میکنیم:1. مرگ سرخ بهتر از زندگی ننگین است.
2. اگر دین ندارید و از معاد نمیترسید، دست کم در دنیا آزادمرد باشید.
3. مرگ بهتر از تحمل ننگ و ننگ بهتر از داخل شدن در آتش دوزخ است.
4. محال است که تن به پستی بدهیم.
5. خشنودی خداوند خشنودی ماست. ما بر بلا و امتحان او صبر میکنیم.
عاشورا و امر به معروف و نهی از منکر
از جمله اهداف مهم حماسه خونین کربلا احیای عنصر امر به معروف و نهی از منکر است. امام حسین علیهالسلام در وصیتی که به برادر بزرگوارشان محمد حنفیّه مینویسند، در این باره چنین میفرمایند: «من نه به سبب خودخواهی یا خوشگذرانی و نه برای ایجاد فساد و ترویج ستمگری قیام کردهام؛ بلکه انگیزه من از قیام انجام دادن تکلیف «امر به معروف و نهی از منکر» است. میخواهم از این طریق اصلاحاتی را در امت جدم رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم انجام دهم و روش من روش رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و پدرم علی بن ابیطالب علیهالسلام است».
بر همین اساس در زیارت آنحضرت تصریح میکنیم: «اشهد انّک... اَمَرتَ بِالمعروف و نَهَیتَ عن المنکر و جاهدتَ فی سبیلِاللهِ حتی اَتاکَ الیقین؛ شهادت میدهم که تو امر به معروف و نهی از منکر کردی و آنگونه در راه خدا به جهاد پرداختی که به یقین کامل دست یافتی».
کرامات امام حسین علیه السلام
نفس مسیحایی امام حسین علیهالسلام
خاطره کودکی امام باقر علیهالسلام
زُراره، از یاران امام پنجم میگوید: به امام باقر علیهالسلام عرض کردم: «آیا شما امام حسین علیهالسلام را درک کردهاید؟» حضرت فرمود: «آری، به یاد دارم در مسجد الحرام با او بودم که ناگهان در مسجد سیل آمد. مردم روی مقام ابراهیم میایستادند. برخی از مردم نیز از مسجد بیرون میرفتند و میگفتند: «مقام را آب برد» و بعضی میگفتند: «مقام، به جای خود است» امام حسین علیهالسلام به من فرمود: «اینها چه میکنند؟» گفتم: «میترسند سیل مقام را ببرد». فرمود: با صدای بلند بگو: خداوند، مقام را نشانه قرار داده است و از بین نخواهد رفت». پس مردم آرام شدند.شفای بیمار
اولیای خدا، در پیشگاه او کمال احترام و آبرو را دارند؛ تا آنجا که اگر از خدا چیزی را بخواهند، برآورده میشود. امام حسین علیه السلام نیز که در پیشگاه خدای سبحان جایگاه ویژهای دارد و به برکت وجود آن حضرت و قدمهای ایشان بسیاری از حاجتهای مردم برآورده میشد. آوردهاند، یکی از مسلمانان به سختی در آتش تب میسوخت. امام حسین علیه السلام به عیادت او رفت. همین که از در خانه وارد شد، بیمار از تب رهایی یافت. آن حضرت کنار بستر بیمار نشست و احوال او را پرسید. بیمار عرض کرد: «از قدم مبارک شما بسیار خشنودم که آمدید و به برکت قدم شما، تب من برطرف شد». امام حسین علیه السلام فرمود: «به خدا سوگند! پروردگار چیزی را نیافریده، مگر این که او را به پیروی از ما فرمان داده است».نفرین امام حسین علیهالسلام
روز عاشورا، هنگامی که سراسر بدن امام حسین علیه السلام مجروح شده بود و امام واپسین لحظات زندگی را میگذراندند، فرد ناپاکی از لشگر یزید با گستاخی صدا زد: «ای حسین! آیا نمیبینی که آب فرات چنان موج میزند؟ از آن نخواهی آشامید تا مرگ را با لب تشنه بچشی». این گفتار جسورانه، امام را سخت ناراحت کرد؛ تا آنجا که از خداوند درخواست کرد: «خدایا! این شخص را در شدت تشنگی بمیران». پس از مدتی، همین شخص ناپاک، بیماری تشنگی گرفت؛ به گونهای که هر چه آب میآشامید، سیراب نمیشد. روزی آنقدر آب خورد که از دهانش بیرون آمد و وضع او به همین حال بود تا در شدت تشنگی و خواری مُرد و با ذلت و بیچارگی به جهنم رفت.حجّتی دیگر برای دشمنان
پس از عاشورا، هنگامی که لشگر یزید سر مطهر امام حسین علیه السلام و یارانش را به سوی شام میبردند، شبی به خوردن غذا سرگرم شدند. ناگهان دیدند قلمی از آهن در دیوار دیده شد که با خون نوشت: «آیا کسانی که در قتل حسین علیهالسلام شرکت داشتند، امید دارند که در روز قیامت مشمول شفاعت جدش، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شوند؟». این واقعه، به جز کتابهای شیعه، در چند منبع اهل سنت نیز آمده است.کنیه اباعبداللّه
شاید علت اعطای کنیه «ابا عبداللّه» به امام حسین علیهالسلام از سوی پیامبر گرامی اسلام و بیتردید از ناحیه خداوند متعالی، خلوص او در برابر حضرت حق بود. کسی که در روز عاشورا کمال بندگی و عبودیت را در عرصه گیتی به نمایش گذاشت و با انجام برترین عبادت قهرمان میدان عبودیّت ذات اقدس الهی شد. همچنین از آنجا که «اب» در لغت به معنای معلم و مربی نیز استعمال شده است، سیّدالشهدا علیه السلام پدر و مربی تمام بندگان خداست و در حقیقت، جاودانگی پرستش خدای سبحان در زمین، از آثار وجودی اوست؛ همانگونه که امام رضا علیهالسلام درباره کنیه «ابوالقاسم» برای پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «از سویی علی علیهالسلام تقسیم کننده بهشت و جهنم است و از سوی دیگر، وی از اوان کودکی دست پرورده رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم بود. پس او «ابوالقاسم» است»قالَ علي ابن موسي الرِّضَا عليه السلام:
إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيةِ يحَرِّمُونَ فِيهِ الْقِتَالَ
فَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا
وَ هُتِكَتْ فِيهِ حُرْمَتُنَا
وَ سُبِي فِيهِ ذَرَارِينَا وَ نِسَاؤُنَا
وَ أُضْرِمَتِ النِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا
وَ انْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثِقْلِنَا
وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اللَّهِ حُرْمَةٌ فِي أَمْرِنَا
امام رئوف، علي ابن موسي الرضا عليه السلام فرموده اند:
محرم ماهي بود که در دوران جاهليت، خونريزي در آن را حرام مي دانستند
اما در اين ماه، خونِ ما حلال شمرده شد؛
حرمتِ ما هتک شد؛
فرزندان و زنانِ ما به اسيري گرفته شدند؛
آتش در اموال ما افکنده شد؛
و هر آنچه داشتيم به تاراج برده شد؛
و در مورد ما پاسِ حرمتِ رسول الله نگهداشته نشد...
سند و فضيلت زيارت عاشورا
زيارت عاشورا اگرچه به حسب ظاهر از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام نقل شده ؛ زيرا صفوان كه از ياران امام باقر و امام صادق عليهماالسلام است مى گويد: ((من در روز عاشورا در خدمت امام باقر عليه السلام بودم كه اين زيارت را قرائت فرمودند)).
همچنين مى گويد: ((امام صادق عليه السلام پس از زيارت اميرالمؤ منين عليه السلام به طرف كربلا اشاره كردند و اين زيارت را قرائت كردند)).
اما در واقع اين زيارت از ناحيه خود خداوند متعال نازل شده و از احاديث قدسى است ؛ چون شيخ عباس قمى در مفاتيح الجنان از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه : ((آن حضرت از پدر بزرگوارش و ايشان از اجداد طاهرينش و آنان از پيامبر اكرم و آن حضرت از جبرئيل و جبرئيل از خداوند متعال نقل مى كنند كه حضرت احديّت به ذات مقدس خود قسم خورده كه هر كس امام حسين عليه السلام را با اين زيارت ، از دور يا نزديك زيارت كند، زيارت او را مى پذيرم و خواهش و حاجت او را برآورده مى كنم و فوز به بهشت و آزادى از جهنم را به او عطا مى كنم و شفاعت او را در حق هر كس كه بخواهد قبول مى نمايم )).
سپس امام صادق عليه السلام به صفوان مى گويد: ((هر گاه حاجتى پيدا كردى اين زيارت را بخوان كه بر آورده خواهد شد)).
همچنين در بحارالانوار از علقمة بن محمد حضرمى از امام باقر عليه السلام حديثى را نقل كرده كه مضمونش چنين است كه حضرت فرمود: ((هر كس امام حسين عليه السلام را با اين زيارت (زيارت عاشورا) زيارت كند خداوند متعال صد هزار هزار درجه به او بدهد و مثل كسى باشد كه با امام حسين عليه السلام شهيد شده باشد و از آن روزى كه امام حسين عليه السلام شهيد شده و هر پيغمبر و رسولى و هر كس كه آن حضرت را زيارت كرده خداوند ثواب همه آنها را در نامه اعمال او بنويسد)).(1)
همانگونه كه در بحث خداشناسى ، اول بايد انسان ظرف وجودى اش را از همه آلودگى ها پاك كند و با گفتن ((لا اله )) نفى الوهيت از همه خدايان دروغين و طواقيت بنمايد آنگاه با گفتن ((الا اللّه )) تسليم در مقابل حضرت احديت شود.
در زيارت عاشورا نيز همين مسأ له حاكم است و به قول عرفا و حكما، اول بايد تخليه صورت گيرد سپس تحليه انجام شود؛ يعنى براى اينكه انسان ملبّس به لباس مقدس تولاّ و تبرّا شود و شيعه و پيرو بودن خود را به اثبات برساند اول بايد از دشمنان حضرات معصومين تبرّى بجويد و ظرف وجودى اش را پاك سازد تا خودش را آماده كند براى تقديم سلام به حضور مقدس امام حسين و اولاد و اصحاب آن حضرت .
روى اين حساب است كه در زيارت عاشورا دستور داده شده كه اول بايد دشمنان و ظالمان و ستمگران به خاندان عصمت و طهارت را لعن و نفرين كرد بعد خدمت امام حسين عليه السلام سلام داد. اما براى اينكه انسان كاملاً دشمنى خود را نسبت به دشمنان اهل بيت و امام حسين عليه السلام و دوستى خود را نسبت به خاندان پيامبر اكرم مخصوصاً حضرت اباعبداللّه الحسين برساند بايد اول صد مرتبه لعن و نفرين كند بعد صد مرتبه سلام و درود و تحيت . كه منقول است خيلى از بزرگان و مراجع و عرفا، زيارت عاشورا را با صد بار لعن و سلام مى خواندند از جمله نقل شده كه امام خمينى رحمه الله عليه چنين زيارت مى كردند.
همچنين حضرت آية اللّه العظمى بهجت مى گويد: ((شيخ انصارى زيارت عاشورا با صد لعن و سلام مى خواندند)).
بنابراين ، زيارت عاشورا محكى است كه شيعيان و دوستان اهل بيت را به منصّه ظهور و بروز مى رساند و به همين جهت است كه دشمنان خاندان نبوت و رسالت ، مخصوصاً وهّابيها، در كربلا و نجف و عتبات عاليات و مكه و مدينه از به همراه بردن و خواندن مفاتيح مخالفت مى كنند كه عمده مخالفتشان به خاطر زيارت عاشورا است .
چند تذكر در مورد زيارت عاشورا
چون در خيلى از كتب ادعيه معتبره اين جملات جزء زيارت عاشورا آمده لذا خواندن اين جملات الزامى است .
و امّا فضيلت تربت سيّدالشّهداء عليه السلام
در فضيلت تربت سيدالشهداء همين بس كه در روايت آمده كه : ((خاك كربلا از چهار فرسخ تا چهار فرسخ از خاك بهشت است و در روز قيامت ضميمه بهشت خواهد شد)).
شاهد اين روايت هم قضيه اى است كه بين يكى از منجمين غربى و يك عالم شيعى اتفاق افتاده كه منجم مزبور ادعا مى كرده كه هر كس هر چه سؤ ال كند او جواب مى دهد؛ عالم شيعى ، قطعه اى از تربت سيدالشهدا را در داخل دست خود مى گيرد و مى گويد: اين چيست ؟ منجم مزبور پس از لحظاتى تأ مل رنگ چهره اش متغير مى شود و مى گويد: من مى دانم داخل دستت چيست آن قسمتى از خاك بهشت است اما متحيّرم از اينكه چگونه در دست تو قرار گرفته ! و بعد از اينكه مى فهمد تربت فرزند پيامبر اسلام است مسلمان مى شود.
قضيه ديگرى كه من خود از نزديك شاهد آن بودم اين است كه : حدود 20 سال پيش در روستاى ما به نام ((روستاى دستجرد قاقزان )) از توابع استان قزوين كه رودخانه نسبتاً بزرگى از دروازه روستا مى گذرد و در ايام بارندگى از آنجا سيل جارى مى شود، روزى سيل مهيب و زيادى آمد، جورى كه مردم همه به وحشت افتادند و هر لحظه هم مقدار و شدّت سيل بيشتر و وحتشتناك تر كى شد و عنقريب بود كه سيل وارد كوچه ها و خانه ها گردد و تلفات و خسارات سنگينى را به بار آورد. در اين هنگام به ذهن فرد يا افرادى خطور كرد كه اگر مقدارى تربت سيدالشهدا بريزند سيل فروكش مى كند، همين كار را كردند به فاصله خيلى كم سيل مقدارى فروكش كرد و هر لحظه كمتر و كمتر شد تا جايى كه ديگر خطر رفع شد و مردم از اضطراب و وحشت و نگرانى بيرون آمدند.
از اين قبيل قضايا در عظمت تربت سيدالشهدا الى ماشاءاللّه است كه ما بخشى از اين داستانها را در كتاب حاضر آورده ايم .
بنابراين ، كسانى كه تربت به همراه دارند حالا چه براى تبرّك و چه براى نماز - بايد احترام آن را نگه دارند. حتى كسانى كه به زيارت كربلا و عتبات عاليات مشرّف مى شوند (ان شاء اللّه خداوند به همه آرزومندان قسمت كند) بايد احترام آنجا را نگه دارند و بدانند كه در زمين بهشت دارند قدم بر مى دارند.
از مقدس اردبيلى نقل شده كه وقتى به كربلا مشرّف مى شد به دستشوييهاى آنجا نمى رفت بلكه به نوعى از انواع در بيرون چهارفرسخى تخلّى مى كرد.
با اينكه خوردن خاك حرام است اما خوردن مقدار كمى از تربت امام حسين عليه السلام نه تنها حرام نيست بلكه سفارش به خوردنش شده و دواى هر دردى است ، چنانچه امام صادق عليه السلام فرموده :
((ما مريضهايمان را با تربت شفا مى دهيم )).
البته اگر ما از تربت استفاده كرديم و دردمان دوا نشد به تربت بى اعتقاد نشويم ؛ چون امام صادق عليه السلام فرموده :
((وقتى تربت را از كربلا مى برند جن خودشان را به تربت مى مالند و اثر آن را مى برند لذا فرموده وقتى تربت را مى بريد زياد نام خدا را بر آن بخوانيد تا سالم بماند)) و تربت سالم محال است اثر نكند.
سؤ ال :
در اينجا سؤ ال مشتركى مطرح مى شود و آن اينكه : چرا خداوند در زيارت و تربت امام حسين عليه السلام اين همه ثواب و فضيلت قرار داده كه در دنيا اين همه فوايد دارند و دواى هر دردى هستند و در آخرت هم داراى آن همه ثواب مى باشند كه زيارت عاشورا از همه زيارتها بالاتر است و تربت امام حسين هم از همه تربت ها حتى خاك كعبه و حرم پيغمبر بالاتر است ؟!
جواب :
در اينجا يك جواب نقضى مى دهيم و يك جواب حلّى :
اما جواب نقضى : همانطور كه خداوند در بعضى از گياهان ، اثر شفا بخشى قرار داده و در بعضى قرار نداده چه اشكال دارد كه در زيارت و خاك و تربت هم همين كار را كرده باشد، يعنى در تربت و زيارت سيدالشهدا اين اثر را قرار داده باشد اما در غير آنها نه حتى در خاك خانه خودش .
اما جواب حلى : و علت اينكه چرا فقط در زيارت و تربت سيّدالشّهدا چنين اثرى را قرار داده و لا غير بخاطر اين است كه مصيبت امام حسين از همه مصيبتها اعظم بوده حتى على عليه السلام كه اول مظلوم عالم است و حضرت صديقه طاهره كه اول مظلومه عالم است مصيبتشان در مقابل مصيبت امام حسين كوچك است ؛ زيرا وقتى حضرت امام حسن مجتبى مسموم گرديده بود و امام حسين عليه السلام بالاى سر آن حضرت گريان بود امام حسن خطاب به امام حسين عليه السلام فرمود: ((حسين جان ! چرا گريان هستى هيچ مصيبتى به مصيبت تو نمى رسد)) و جمله معروف ((لا يوم كيومك يا اباعبداللّه )) را امام حسن عليه السلام در همين جريان فرمودند. 1 اگر قرائت صد بار لعن و سلام در هنگام زيارت عاشورا باعث عسر و حرج و يا سبب نخواندن زيارت عاشورا شود اگر چنانچه بعد از هر بخش از لعن ها و سلام ها بگويد: ((تسعاً و تسعين مرّه )) ان شاء اللّه ثواب زيارت كامل را خواهد داشت . 2 در مفاتيح الجنان چند جمله در حاشيه زيارت عاشورا آمده يعنى : ((و بالبرائة ممّن قاتلك و نصب لك الحرب و بالبرائة ممن اسّس اساس الظلم و الجور عليكم و ابرء الى اللّه و الى رسوله )) . 3 يكى از ويژگى هاى زيارت عاشورا علاوه بر ثواب عظيم اخروى كه ذكر گرديد باعث بر آورده شدن حاجتهاى لاعلاج است ، شاهدش هم داستانهايى است كه در كتاب آمده ؛ بدين سبب سفارش مى شود هر كس براى هر حاجتى كه متوسل به اين زيارت شريف مى شود 40 روز مرتب آن را قرائت نمايد و افضل اوقات آن نيز بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب است . 4 بعد از خواندن زيارت عاشورا حتماً دو ركعت نماز زيارت امام حسين عليه السلام را بخواند كه همانند نماز صبح مى باشد. 5 بعد از زيارت عاشورا و دو ركعت نماز، دعاى علقمه حضرمى را نيز بخواند كه در مفاتيح الجنان با نام ((دعاى بعد از زيارت عاشورا)) آمده است . 6 اگر كسى بتواند زيارت عاشورا را روزى دو بار بخواند خيلى خوب است ؛ يعنى يكبار اول شب و يا آخر روز و يك بار هم اول صبح و قبل از طلوع آفتاب ؛ زيرا از عارف بزرگ و جمال العارفين حضرت آية اللّه سيد على آقا قاضى تبريزى منقول است كه بعد از ارتحالشان كسى ايشان را در عالم رؤ يا ديد و سؤ ال كرد: چه عملى در آنجا از همه مهمتر است ؟ مى فرمايد: ((زيارت عاشورا. بعد مى گويد: من پشيمانم كه چرا روزى يكبار زيارت عاشورا را قرائت كردم و دوبار نخواندم )).