عزیزم عاشقانه دوستت دارم...
سلام محمد جواد گلم
مامان پریسا جون اعتراض کرده که چرا در مورد شیرین کاریات چیزی نمی نویسم . باور کن مامان پریسا هر وقت لب تاب رو روشن می کنم محمد جواد می خوات باهاش بازی کنه و نمی ذاره مطلب بنویسم
هر وقت هم که می خوام ازش عکس بگیرم می خوات دوربین رو ازم بگیره و باهاش بازی کنه و بذاره توی دهنش. بگذریم ...
پسر گلم انقدر شیرین شده که حد نداره اولا که از ده روز پیش می ایسته و دو قدم راه می ره 10ماه و 18 روزش بود دوما تلفن رو می ذار ه روی گوشش و حرف می زنه ما فقط الو رو می فهمیم . مهر رو هم که می بینه دستاش رو می ذاره روی گوشاش و یه چیزایی می گه قربونش بشم .
ما هفته گذشته مشهد بودیم از 21 تا 26 بهمن . خیلی خوش گذشت. روز دوم برف بارید و ما کلی ذوق کردیم. ولی من خیلی نگران محمد جواد بودم که یه وقت مریض نشه خدا رو شکر به خیر گذشت. پسر عزیزم کلی با غریبه ها دوست می شد و همه می گفتن چه پسر خوش اخلاقی داری. خیلی دوست دارم پسر عزیزم.